برتراند راسل از چهرههای برتر فلسفهی قرن بیستم بریتانیاست. او نه تنها فیلسوف که ریاضیدان، جامعهشناس و فعال سیاسی بود و از بنیانگذاران فلسفهی تحلیلی. راسل در خانوادهای مرفه و بانفوذ رشد کرد ولی زندگی شخصی آشفتهای داشت. او مخالف هیتلر، منتقد استالین و از حامیان خلع سلاح هستهای بود و در سال 1950، به دلیل آثار متعددش دربارهی نوعدوستی و آزادی اندیشه، موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات شد. «در ستایش بطالت» در واقع یکی از مقالههای راسل است که در سال 1932 چاپ شده است ایدهی محوری مقاله میگوید تفکر اکثریت مردم درمورد کار مبنی بر اینکه کار فضیلت است، چندان هم درست نیست. محمدرضا خانی «در ستایش بطالت» را ترجمه کرد و اولین بار نشر نیلوفر در سال 1393 آن را در قالب کتاب به چاپ رساند.
او سیستم کار زیاد و نداشتن اوقات فراغت را نهتنها قبول ندارد، بلکه از جهات مختلف به برشمردن ایرادهایش میپردازد. راسل جامعهای آرمانی را ترسیم میکند که در آن هیچکس مجبور نخواهد بود بیشتر از چهار ساعت در روز کار کند. در نتیجه همه از زمانی کافی برای استراحت برخوردار خواهند بود و بهدلیل اینکه بیش از حد توان خود کار نکردهاند، روحیهی بهتر و انرژی بیشتری خواهند داشت. همچنین این زمان استراحت برایشان مفید نیز خواهد بود زیرا قادر خواهند بود به علایقشان بپردازند. برای انسانها داشتن اوقات فراغت بدون وابستگی به کار برای رفع نیازها، فرصتِ داشتن تفریحات فعال را فراهم خواهد کرد. کار زیاد انسان را خسته میکند و در نتیجه در زمان کوتاه بیکاری به تفریحات منفعلانهای مثل فیلمدیدن روی خواهد آورد. پیشنهاد راسل این است که افراد ساعت کاری کمتر داشته باشند که هم تولیدات بیشازحد نباشد و هم اینکه ساعات کاری عادلانه بین همه تقسیم شود. نه اینکه عدهای از افراد اضافهکاری کنند و عدهای دیگر بیکار باشند. بطالتی که راسل از آن حرف میزند همیشه هم برایش ستودنی نیست. جایی از کتاب عنوان میکند آن دسته از افرادی که زمینهای زیاد و در نتیجه درآمد زیاد دارند، افرادی هستند که عمرشان را صرف بطالت میکنند. این نوع بطالت از سختکوشی دیگران میسر شده و قابلستایش نیست. از نظر راسل سرمایهدارها و مالکان در جاافتادن این نوع تفکر راجعبه کار، یعنی فضیلت قلمدادکردن کار زیاد، نقش تعیینکنندهای داشتهاند. زیرا این عدة محدود به کارکردن عادت نداشتند و به نفعشان بود که نیروی کار دارای چنین تفکری باشد و نیز اعتقاد داشتند که آدمهای فقیر اصلاً بلد نیستند که چگونه از اوقات فراغت خود استفاده کنند و فقط باید کار کنند! این فیلسوف و جامعهشناس معتقد است که باید درآوردن پول و خرجکردن آن به یک اندازه مهم باشد. وی کسانی که پسانداز میکنند را سرزنش میکند چون این افراد نیروی کار را تحلیل میبرند و از طرف دیگر پول خود را خرج نمیکنند که به دیگران هم سودی برسد بلکه با بلوکهکردن پولشان مانع جریان مفید و طبیعی اقتصاد میشوند.
نگاه راسل در این کتاب بسیار ساختارشکنانه و جالب است. دیدن عنوان کتاب و اسم نویسنده اشتیاق لازم را برای خواندناش به وجود میآورد و مطالعهاش موجب میشود کلیشههای ذهنی خود را در این باره بازبینی و از زاویه و منظری دیگر به آن نگاه کنیم.
کتاب در ستایش بطالت با ترجمهی محمدرضا خانی و با کوشش نشر نیلوفر به فارسی چاپ و منتشر شده است.
