ارتباط انسانی چندلایه است، زیرا زبان بر نظامهای پیچیدۀ دلالت مبتنی است؛ برای مثال به زبان آوردن یک گزارۀ معین با استفاده از واژگانی خاص، میتواند نشاندهندۀ گرایشات ایدئولوژیک گوینده باشد. نظام حقوق نیز مانند هر نظام ارتباطی دیگری، چندلایه است. این طبیعت چندلایه همزمان با تنظیم پیشنویس یا تصویب یک حکم زاده میشود و در طول حیات آن قاعده یا حکم از طریق تفسیر، کاربست و حتی ارتباط بازپیکربندی میشود. برای مثال قاعدهای که دزدی را ممنوع میکند، مبتنی بر یک فهم خاص از حرمت دارایی است. این حرمت در زمان پیشنویس قاعده مفروض بود و همچنان که قاعده پیادهسازی میشود و انتقال و توسعه پیدا میکند، معنا و عمق بیشتری مییابد.
رولان بارت (1915-1980) نظریهپرداز فرانسوی است که آثارش جامعهشناسی نشانهها، نمادها و بازنماییهای جمعی را به بحث میگذارد. بارت در کتاب «اسطوره، امروز» به بررسی نشانهشناختی ابژههای فرهنگ عامه میپردازد، ابژههایی مانند استیک و چیپس، کُشتی و حتی صابون و پودر شستشو که در میان فرانسویان شناخته شدهاند. او با آشکار ساختن ارزش نمادین این ابژهها در نسبت با ادعایشان مبنی بر جهانشمولی، بارها کشف میکند که برخی ابژهها حافظ دلالتهاییاند که رابطۀ درونی با فرهنگهای بورژوایی و سرمایهدارانه دارند. او قدرت فرهنگی این ابژهها را «اسطوره» مینامد.
طبق نظر بارت، مطالعۀ اسطوره اغلب در حوزۀ نشانهشناسی قرار میگیرد، که میتوان آن را روشی برای کاوش در نشانههای پنهان حاضر در عنصر ذهنی کنش متقابل با طبیعت یا درون یک اجتماع تعریف کرد. با این مقدمه میتوان گفت تحلیل نشانهشناختی یعنی مطالعۀ معناهایی که در نظامهای روزمرۀ ارتباط و دلالت وجود دارد. ابژۀ مورد مطالعه در نشانهشناسی خود نشانهها نیستند، بلکه نظریۀ عمومی دلالت است، که در آنجا نشانهشناسان الگوهای شرایط تولید و پذیرش معناها را میسازند. نشانهشناسی در هر چیزی که بتواند به مثابۀ یک نشانه در نظر گرفته شود، وجود دارد: خُرخُر کردن یک گربه که نشانۀ خوشحالی اوست، امضا بهعنوان نشانۀ پذیرش، یا تصویر مارکس بهعنوان نشانۀ سوسیالیسم. این نسبتها اغلب بیرون از عقلانیت علامتمحور ما یا به بیانی دیگر کاربرد متعارف ما از زبان، درونی شدهاند. قدرت این نشانهها همانند قدرت زبان، این است که به برخی از وجوه ادراک ما از یک موضوع مشخص، شکل میدهند و بهطور ضمنی رویکردها و دیدگاههای فردی یا جمعی در رابطه با آن موضوع را هدایت میکنند.
نشانهشناسی در هر چیزی که بتواند به مثابۀ یک نشانه در نظر گرفته شود، وجود دارد: خُرخُر کردن یک گربه که نشانۀ خوشحالی اوست، امضا بهعنوان نشانۀ پذیرش، یا تصویر مارکس بهعنوان نشانۀ سوسیالیسم.
بارت پیروی مکتب نشانهشناسی فردینان دو سوسور است. از نظر سوسور، سنگبنای نشانهشناسی در یک مدل دووجهی خلاصه میشود: 1. مدلول، آنچه که بهکاربرندۀ نشانه مدنظر دارد؛ 2. دال، میانجیای که برای استنباط مدلول به کار میبرد؛ و این دو در کنار یکدیگر نشانه را میسازند. در این مدل، شخص میتواند مدلول را از طریق کنش متقابل با دال، استنباط کند. برای مثال: هنگامی که به معشوقی یک گل میدهید، گل دال بر شیفتگی است، شیفتگی مدلول است و این دو در کنار هم نشانهای را که در کنشِ ارتباطیِ دادنِ گل به معشوق مدنظر است، شکل میدهد. از نظر بارت، این نسبتها فقط برسازندۀ نظام نشانهشناسی مرتبۀ اولاند. او با بررسی کنشهای متقابل دلالت که در تصورات پیچیدۀ ما از فرهنگ و هویت سیاسی نهفتهاند، درمییابد این نسبتها برسازندۀ قسمتی از یک نظام نشانهشناسی مرتبۀ دوماند که در آن نشانه بهعنوان یک کل صرفاً یک دال است. این نظام مرتبۀ دوم، قلمرویی از بیانها را شکل میدهد که در آن با دلالت ضمنی، فرازبان و در واقع با اسطوره ارتباط برقرار میکند. بنابراین، اسطورهها نشانههاییاند که در درون نظامهای دلالت جای گرفتهاند و در ارتباطات بیان میشوند و مطالعۀ آنها ما را قادر میسازد که نشان دهیم چگونه نمادهای اجتماعی به ساختار آگاهی جمعی شکل میدهند. اسطورهها به مثابۀ نظامهای دلالت مرتبۀ دوم از طریق پیوند دادن «معنا» به یک «فرم»، ساخته میشود. در حالت عادی، فرم عاری از معناست، همانند یک ساختار قانونی یا ارجاع نمادین به یک نهاد، یا یک رخداد طبیعی. این برساخت برخلاف کنشهای متقابل نشانهشناختی مرتبۀ اول، اغلب شامل انگیزههای مستقیم یا ضمنیست. با این همه، با توجه به ماهیت انتزاعی اسطورهها، این انگیزهها اغلب بسیار پراکندهاند. هنگامی که اسطوره برای نخستین بار بازخوانی میشود، آن انگیزه خود را نشان نمیدهد، زیرا اسطوره راه ارتباطی معنا و فرم را مسدود میکند. درواقع، اسطورهها بهعنوان امور طبیعی ظاهر میشوند، زیرا بهطور ضمنی این وظیفه را برعهده میگیرند که توجیهی طبیعی به مقصودی تاریخی میدهند (به بیان بارت امر موقتی را امری ابدی جلوه میدهند). در این فرآیند، اسطوره واقعیت را تهی میکند و خود را بهعنوان بیانی سیاستزدوده عرضه میکند که به «پیچیدگی کنشهای انسانی» پایان میدهد. با این حال، اسطورهها روابط دلالتهای موجود در نظام مرتبۀ اول را از چشم ما پنهان نمیکند، بلکه با افزودن لایۀ دیگری از معنا به فرم، آنان را تحریف میکند. فرازبان که به عملکردِ توصیف اطلاق میشود، از درونیسازی اسطورهها و سایر ساختارهای نشانهشناختیِ مرتبۀ دومِ ضمنی در روش تفکر ما ناشی میشود و بخشی از آگاهی جمعی یک گروه اجتماعی در سطحی معین را برمیسازد. جهانیسازی رسانه عناصر فرازبان ما را تشدید کرده است.
برای مثال، بارت به کاور مجلۀ paris-match در دهۀ 1960 اشاره میکند که سیاهپوستی را به تصویر کشیده بود که یونیفرم نظامیهای فرانسوی را پوشیده و احترام نظامی میگذارد. هدف از این بازنمایی، تثبیت یک اسطورۀ جهتدار است که بهطور ضمنی میگوید: «فرانسه یک امپراتوری بزرگ است، بدون هیچگونه تبعیضی میان شهروندانش (بهویژه کسانی که قربانی استعمار بودهاند)». به بیان دیگر، هدف از این بازنمایی، عادیسازی نسبتهایی است که تصویر بر آنها دلالت میکند، و خود این نسبتها از طریق پیوند معنا (خود شخص سیاهپوست به همراه تمام کشمکشهایش) و فرم (لباس و سلام نظامی) برساخته میشود. بنابراین این اسطورۀ جهتدارِ حاضر در تصویر، واقعیت را در نشانهشناسیِ مرتبۀ دوم، تحریف میکند که بیان اومبرتو اکو، میتواند به نحوی ماهرانه برای دروغگویی مورد استفاده قرار گیرد.

در حوزۀ حقوق، اسطورهها میتوانند پیشفرضهایی را تولید کنند که بر پایۀ آنها یک حکم هنجاری مورد تفسیر قرار بگیرد. برای مثال، دادگاههای حَکَمیتی اغلب بر این پیشفرض استوارند که منفعت سرمایهگذار در بیشینهسازی دارایی است، همچنانکه قاعدۀ ارزش سهامدار چنین تعبیری دارد. قاعدۀ ارزش سهامدار دال بر این است که هدف شراکت بیشینهسازی سود برای منافع سهامدار است. این قاعده عموماً از سوی نیروهای بازار پیشتیبانی میشود و فاقد هرگونه بنیاد هنجاری است. در اینجا، فرم همان ادعای مشروعیتِ ساختار هنجاری است، معنا همان بیشینهسازی سود و انگیزه نیز از اقتصاد لیبرال یا مفاهیم عیانترِ دست نامرئی بازار سرچشمه میگیرد. از سوی دیگر، مشروعیت برخی قاعدههای مشخص را میتوان اسطوره به شمار آورد. افزون بر این، اسطورههای فرهنگی و سیاسی در شکلگیری شناخت قانونی ایفای نقش، و به طور غیرمستقیم گفتمان قانونی را ساماندهی میکنند. مثالی از این مورد را بهویژه میتوان در گسترش روزافزون اسطورههای برگرفته از تولید بیش از حد شناخت «فستفودی» دید، که در رسانهها به اشتراک گذاشته میشوند.
بارت نشان میدهد که هدف اسطوره اساساً اعمال یک تأثیر بیدرنگ است و، با این توصیف، مطالعه نیز اسطورهای است که «با یک اقدام سریع به اتمام میرسد». برای رمزگشایی از یک اسطوره، تنها میبایست فرم و معنا را در نسبت با بافتی که در آن تولید و منتقل میشوند بررسی کنیم، و انگیزۀ پشت اسطوره را به عنوان یک پرسش در ذهن داشته باشیم. بارت درمییابد که رمزگشایی از اسطوره سوژهای مناسب تاریخ است، زیرا به ما اجازه میدهد بر مفاهیم امروزینی تأمل کنیم که برخلاف ریشههای تاریخیشان ادعای «طبیعی بودن» و «جهانشمول بودن» دارند. به طور خاص او درمییابد که بسیاری از نمادهای فرهنگیای که ارزیابی کرده است، دلالتهای ضمنیای در خود جای دادهاند که عقلانیت بوروژایی، قاعدۀ سرمایهداری و سلطه را نرمالیزه میکنند، چنانکه معنا تا جایی از اسطورهها خارج میشود که «دیگر نیازی به نام خود آنها وجود نخواهد داشت». میتوان گفت اسطورهها نتیجۀ کشمکشهای قدرتاند، به این تعبیر که این کشمکشها تاریخ را به مثابۀ حقیقت غایی نرمالیزه میکنند. رواج چنین اسطورههایی در حقوق بینالمللی چشمگیر است، زیرا بنیانهای محکمی برای اسطورههای لیبرالیسم و اسطورههای سلطه فراهم میآورند.
برای رمزگشایی از یک اسطوره، تنها میبایست فرم و معنا را در نسبت با بافتی که در آن تولید و منتقل میشوند بررسی کنیم، و انگیزۀ پشت اسطوره را به عنوان یک پرسش در ذهن داشته باشیم.
علیرغم بیمهای بارت، مطالعۀ نشانهشناسی (بهویژه برساخت دلالتهای ضمنیِ نزدیک به مفهوم اسطوره) به طور مستقیم در بازارهای معاصر به هدف بازاریابی و سیاستگذاری ابزاریسازی شده است. این تولید فعالانه و جهتدارِ اسطورهها نیازمند رمزگشایی انتقادیِ سوگیریهای احتمالیای است که از چنین استنتاج درونیشدهای نشأت میگیرند، استنتاجی بر پایههای فردی و اجتماعی. و امروز یکی از بزرگترین اسطورهها، حقوق است.
کتاب جبار: شکسپیر و سیاست با ترجمۀ شیریندخت دقیقیان در نشر مرکز منتشر و توزیع شده است.

متن فوق ترجمهای است از متن منتشرشده در سایت تفکر انتقادی.
1 دیدگاه
Alva Behrends
Hi there,
My name is Alva from Monkey Digital,
Allow me to present to you a lifetime revenue opportunity of 35%
That’s right, you can earn 35% of every order made by your affiliate for life.
Simply register with us, generate your affiliate links, and incorporate them on your website, and you are done. It takes only 5 minutes to set up everything, and the payouts are sent each month.
Click here to enroll with us today:
https://www.monkeydigital.org/affiliate-dashboard/
Think about it,
Every website owner requires the use of search engine optimization (SEO) for their website. This endeavor holds significant potential for both parties involved.
Thanks and regards
Alva Behrends
Monkey Digital